مشاوره حقوقی وکیل دات کام

مشاوره حقوقی وکیل دات کام برترین سامانه مشاوره حقوقی کشور در تمامی زمینه های حقوقی آماده خدمت رسانی به صورت حضوری، تلفنی و آنلاین می باشد.

مشاوره حقوقی وکیل دات کام

مشاوره حقوقی وکیل دات کام برترین سامانه مشاوره حقوقی کشور در تمامی زمینه های حقوقی آماده خدمت رسانی به صورت حضوری، تلفنی و آنلاین می باشد.

شهادت شهود چگونه استماع می‌شود ؟ ارزش اثباتی، جرح و تعدیل آن


از گذشته تا به امروز از شهادت شهود به عنوان یکی از دلایل اثبات دعوا یاد می‌شود و امروزه نیز یکی از مهمترین دلایل اثبات دعاوی محسوب می‌شود که قضات با توجه به این شهادت‌ها می‌توانند در مورد موضوع دعوا رأی صادر کنند. اما شهادت دارای شرایط و حد نصاب‌های قانونی است که در صورت رعایت نشدن، در ارزش اثباتی آن موجد اثر خواهد بود که در این مقاله به آن پرداخته شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد انواع دعوا و رسیدگی دعوا در دادگاه کلیک کنید.

 

شهادت و ارزش اثباتی آن

شهادت، اخبار به حق به نفع غیر و به ضرر شخص دیگر است.

درخصوص بار اثباتی شهادت باید گفت:

در اصلاحات قانون مدنی شهادت شهود ارزش اثبات یک دعوا را دارد. ولی در جایگاه پایین‌تری نسبت به اسناد قرار دارد. نظر اقوی چنین است که اگر تعداد و اوصاف شهود مطابق قانون برقرار باشد شهادت دلیلی قانونی است که قاضی ملزم است بنا‌بر مدلول آن، رأی صادر کند اما اگر تعداد و اوصاف شهود مطابق قانون برقرار نباشد شهادت ایشان، نوعی اماره قضایی است که قاضی را متوجه اوضاع و احوال کرده و صرفا برای مزید اطلاع استماع می‌شود و قاضی مکلف نیست طبق مفاد آن رأی دهد. بنابراین شهادت شهود ارزش بی‌حد و حصری ندارد.

تعداد شهود برای اثبات دعاوی مختلف

برای اثبات دعاوی مختلف، شهودی با تعداد و جنسیت زیر لازم است:

۱. برای اثبات امور مالی:

شهادت دو مرد یا شهادت یک مرد و دو زن یا شهادت یک مرد و سوگند مدعی یا شهادت دو زن و سوگند مدعی.

۲. برای اثبات امور غیرمالی:

شهادت دو مرد.

۳. برای اثبات اموری که اطلاع از آن‌ها معمولا در اختیار زنان است:

شهادت دو مرد یا شهادت یک مرد و دو زن یا شهادت چهار زن.

۴. برای اثبات اصل نکاح:

شهادت دو مرد یا شهادت یک مرد و دو زن

اوصاف شهود

۱‌. بلوغ: بلوغ جنسی مقصود است.

۲. عقل: فرد در صحت عقلی به سر برده و مجنون یا دیوانه نباشد.

۳. ایمان: شخص باید مسلمان باشد.

۴. طهارت مولد: یعنی تولد شاهد ناشی از رابطه مشروع باشد.

۵. عدالت: شخص سابقه فسق یا اشتهار به فساد نداشته باشد.

۶. عدم وجود انتفاع شخصی برای شاهد یا رفع ضرر از او.

۷. عدم وجود دشمنی بین شاهد و شخصی که علیه او شهادت می‌دهد.

۸. ولگرد نبودن: یعنی فرد شغل و مسکن مشخصی داشته باشد.

۹. متکدی نبودن

۱۰. فراموش‌کار و ساهی نبودن

اقسام شهادت شهود از حیث شیوه اخبار

۱. شهادت اصلی: شاهد محسوسات خود را از موضوع اختلاف بیان می‌کند.

۲. شهادت فرعی: اگر شاهد اصلی نتواند در دادگاه حاضر شود اشخاصی می‌توانند در دادگاه حاضر شوند و شهادت دهند که شاهد اصلی نزد آن‌ها نسبت به رویت موضوع، شهادت داده است.

احکام شهادت شهود فرعی

۱. استفاده از شهادت فرعی درصورتی است که حضور شاهد اصلی غیرممکن یا سخت باشد.

۲. استفاده از شهادت فرعی فقط در امور حق‌الناسی ممکن است.

۳. استفاده از شهادت فرعی هم در امور جزایی (تحت شرایطی) هم در امور مدنی ممکن است.

۴. اوصاف شهود هم در شهود اصلی و هم در شهود فرعی لازم است.

۵. تعداد اشخاصی که نسبت به گواهی شخص دیگر شهادت می‌دهند تابع اصل دعواست.

جرح شاهد

یعنی شخص بیان کند و اثبات کند که شاهد حداقل یکی از اوصاف لازم را ندارد. البته باید توجه داشت که:

۱. جرح شاهد باید قبل از ادای شهادت صورت بگیرد مگر آن‌که موجبات جرح بعداً کشف شود.

۲. باید علت جرح ذکر شود و بیان شود کدام یک از اوصاف شهود را ندارد اما نیازی به ذکر سبب نیست.

۳. اگر طرف دعوا برای جرح شاهد از دادگاه استمهال کند دادگاه حداکثر یک هفته مهلت می‌دهد.

طریقه استماع شهادت شهود

۱. اگر دلیل خواهان شهادت شاهد باشد باید نام و مشخصات و اقامتگاه ایشان را در دادخواست درج کند.

۲. اگر دلیل خوانده شهادت شهود باشد صرف استناد به شهادت شهود برای صدور قرار استماع شهادت کافی است.

۳. صدور قرار استماع شهادت شهود منوط به دو شرط است که باید توأمان موجود باشد:

الف) باید یکی از اصحاب دعوا به شهادت شهود استناد کند.

ب) دادگاه شهادت را در اثبات ادعا موثر بداند.

۴. شهود قبل از ادای شهادت سوگند یاد می‌کنند که غیر از حقیقت نگویند.

۵. اگر شاهد حاضر به اتیان سوگند نشود دادگاه شهادت او را بدون سوگند استماع می‌کند، چنین شهادتی در حکم اماره قضایی است.

۶. اگر شاهد فاقد اوصاف قانونی است یا جرح شده باشد شهادت او به‌عنوان اماره قضایی قابل استماع است.

تعدیل شهادت شهود

هریک از اصحاب دعوا می‌تواند پس از ادای شهادت سوالاتی را که مربوط به دعواست توسط دادگاه از شاهد بپرسد. این مرحله را تعدیل شاهد گویند که وکلای طرف با طرح سئوالاتی صدق گفتار وی را می‌آزمایند و چنانچه دادگاه تناقضی در اظهارات شاهد بیابد به آن ترتیب اثر نمی‌دهد.

اوصاف شهادت

۱. شهادت باید در محضر قاضی باشد.

۲. شهادت باید از روی یقین باشد.

۳. شهادت یک شاهد، شهادت شاهد دیگر را نفی نمی‌کند.

۴. موضوع شهادت باید با موضوع ادعا مطابقت داشته باشد.

رجوع از شهادت

شهادت قابل رجوع است. البته باید توجه داشت که:

۱. رجوع از شهادت نیاز به دلیل و توجیه خاصی ندارد.

۲. رجوع شهادت فقط موجب بی‌اثر شدن شهادت می‌شود.

۳. اگر رجوع بعد از صدور رأی بدوی باشد رأی در دادگاه تجدیدنظر قابل نقض است.

۴. اگر رجوع بعد از قطعیت رأی صادره باشد این امر می‌تواند از موجبات اعاده دادرسی باشد.

اثبات کذب شهود

۱. اگر قبل از صدور رأی، کذب شهود اثبات شود شهادت ایشان بی‌اثر می‌شود.

۲. اگر بعد از صدور رأی بدوی اثبات شود در واخواهی یا تجدیدنظر یا فرجام، قابل نقض است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد واخواهی کلیک کنید.

۳. اگر بعد از صدور رأی قطعی، کذب اظهارات اثبات شود نمی‌توان اعاده دادرسی کرد منتهی شهود مسئول جبران خسارت هستند.

برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص شهادت شهود، به کانال تلگرام حقوقی وکیل دات کام مراجعه نمایید . کارشناسان مرکز مشاوره حقوقی وکیل دات کام نیز آماده اند تا با ارائه خدماتی در زمینه مشاوره حقوقی تلفنی وکیل دات کام به سوالات شما عزیزان پیرامون شهادت شهود پاسخ دهند .

 

 



:: بازدید از این مطلب : 0
شهادت شهود چگونه استماع می‌شود ؟
vakiel
0 نظر

انحلال شرکت چیست ؟ شیوه‌ها، راه‌های جلوگیری از آن و ثبت انحلال


انحلال به معنای از بین رفتن شرکت، اتمام فعالیت‌های اقتصادی آن و پایان شراکت شرکاست. انحلال شرکت با ورشکستگی شرکت تفاوت دارد چنانچه که خواهیم دید ورشکستگی به علت ناتوانی شریک در پرداخت بدهی‌های شرکت است اما انحلال می تواند دلایل عدیده داشته باشد و ورشکستگی تنها یکی از دلایل انحلال شرکت است.

ما در این مقاله سعی خواهیم کرد که دلایل این انحلال را توضیح دهیم و با ارائه مثال‌هایی این موارد را روشن سازیم و مواردی که افراد می‌توانند انحلال یک شرکت از دادگاه را خواستار شوند بازگو نماییم. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ثبت شرکت کلیک کنید.

 

موارد انحلال

– انحلال به سبب غیرممکن شدن موضوع فعالیت شرکت یا به انجام رسیدن آن

فرض کنید یک شرکت اقتصادی با هدف وارد‌کردن ماشین‌های بوگاتی تشکیل شود سپس به موجب بخشنامه دولتی ورود ماشین‌های خارجی ممنوع شود. در چنین حالتی شرکت منحل می‌گردد.

– انحلال به سبب مدت‌دار بودن شرکت یا انقضا مدت

فرض کنید شرکتی برای تهیه نیشکر یک سال شرکت دیگری تأسیس شود این شرکت بعد از پایان یکسال منحل است منوط بر اینکه قبل از انقضای مدت خود، آن را تمدید نکرده باشد.

– انحلال در صورت ورشکستگی

چنانچه دارایی‌های شرکت کفاف بدهی‌های آن را ندهد شرکت ورشکسته می‌شود که در این صورت تابع قواعد ورشکستگی شرکت‌هاست.
-در صورت تصمیم مجمع عمومی فوق‌العاده شرکت: زمانی که اکثر شرکا بر انحلال توافق کنند شرکت منحل می‌شود. حالتی را تصور کنید که تمامی شرکای شرکت به دلیل سود‌ آور‌نبودن شرکت تصمیم به منحل‌کردن آن می‌گیرند. در این حالت با تشکیل مجمع عمومی فوق‌العاده، انحلال را به رأی گیری می‌گذارند. این انحلال باید ثبت و به اطلاع عموم برسد.

– صدور حکم قطعی انحلال از سوی دادگاه

این شیوه موارد متعددی را در بر می‌گیرد.

1.انحلال شرکت به درخواست هر ذینفع

برای مثال شخصی به علت طلبی که از یکی از شرکا دارد تقاضای انحلال را به دادگاه تقدیم می‌کند. تا با از بین رفتن شرکت و درآمدن سهم هر شریک از حالت مشاع طلب خود را وصول نماید. یا برای مثال اگر سرمایه شرکت از حداقل‌های ذکر‌شده در قانون کمتر شود و سایر شرکا برای جبران آن کاری نکنند.

2.انحلال به درخواست یکی از شرکا

هریک از شرکا می تواند درخواست فسخ قرارداد شرکت را بکند مشروط بر اینکه این حق در اساسنامه از او سلب نشده باشد و دلیل موجهی برای فسخ ارائه کند که تشخیص موجه‌بودن این دلایل بر عهده دادگاه است.

بنابراین شریکی که قصد سوء‌استفاده و ورود ضرر به سایر شرکا را دارد نمی تواند انحلال شرکت را تقاضا کند. برای دلایل موجه یکی از شرکا می توان حالتی را تصور کرد که سایر شرکا از تحویل سهمی که تعهد کرده‌اند سر باز زنند.

3. انحلال به موجب وضعیت شریک

انحلال خود به دو قسم تقسیم می‌شود:

الف) انحلال شرکت در صورت فوت یا حجر شریک

فوت و حجر شریک در شرکت‌های خاصی موجب انحلال است. چنانچه شرکتی دارای شرکای ضامن باشد با فوت یا حجر وی شرکت منحل می‌گردد.

شریک ضامن کسی است که به تنهایی در برابر کلیه بدهی‌های شرکت مسئولیت دارد و هر طلبکار می‌تواند بخشی یا تمام بدهی خود را از وی وصول کند. پس از فوت یا حجر شریک ضامن، سایر شرکا می‌توانند با توافق با قائم‌مقام فرد متوفی شرکت را نگه دارند که این قائم مقام می‌تواند جزو شرکا شود یا این درخواست را رد کند.

ب) ورشکستگی شریک (و نه شرکت)

اگر یکی از شرکا تاجر باشد و به دلیل ورشکستگی عاجز از پرداخت دیون خود باشد مدیر تصفیه چنین تاجری می‌تواند درخواست انحلال را تقدیم نماید تا با به دست آوردن سهم تاجر ورشکسته در شرکت بدهی‌های وی را بپردازد.

آنچه مسلم است این است که چنانچه بدهی‌های تاجر از محل دیگر اموال او قابل وصول باشد تقاضای انحلال منتفی می‌شود اما با این وجود چنانچه شریک ورشکسته طلبکارانی داشته باشد که موفق به وصول طلب خود نشده‌اند می توانند با تقدیم اظهار‌نامه کتبی و گذشت شش ماه تقاضای انحلال شرکت را به دادگاه بدهند.

راه جلوگیری از انحلال

باید توجه داشت که به محض تقاضای یکی از شرکا برای انحلال که دلایل موجه دارد یا ورشکسته است نباید شرکت را منحل فرض نمود. چنانچه درخواست انحلال از جانب یکی یا گروه مشخصی از شرکا باشد و سایر شرکا خواستار انحلال نباشند دادگاه می‌تواند حکم به اخراج آن شرکا دهد و شرکت پابرجا بماند.

در صورت درخواست سایر شرکا به اخراج و پرداخت سهم شرکای اخراج‌شده شرکت می تواند به حیات خود ادامه دهد. از طرفی وقتی شرکت به درخواست یکی از شرکا منحل می‌گردد که تقاضایش را به صورت کتبی به سایر شرکا برساند و شش ماه از آن بگذرد.

ثبت انحلال

1. پس از تصمیم مجمع عمومی فوق‌العاده بر انحلال و تعیین مدیر تصفیه نسخه‌ای از صورت‌جلسه مجمع به وسیله پست پیشتاز به اداره ثبت شرکت‌ها ارسال می‌گردد.

2. کارشناس مربوطه پس از بررسی درخواست مزبور با موازین قانونی و دریافت هزینه‌های آن اقدام به ثبت انحلال در مرجع ثبت شرکت‌ها می‌نماید.

3. این انحلال از طریق یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار به اطلاع عموم می‌رسد.

در دو مورد اخیر یعنی انحلال به تصمیم مجمع عمومی فوق‌العاده و انحلال به حکم دادگاه، به علت بحث تخصصی و حقوقی دقیق برای جلوگیری از تضییع حقوق خود بهتر است که با وکیل دادگستری مشورت نمایید. مرحله‌ ثبت این انحلال نیز می‌تواند توسط وکیل انجام پذیرد.

برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص انحلال شرکت، به کانال تلگرام حقوقی وکیل دات کام مراجعه نمایید . کارشناسان مرکز مشاوره حقوقی وکیل دات کام نیز آماده اند تا با ارائه خدماتی در زمینه مشاوره حقوقی تلفنی وکیل دات کام به سوالات شما عزیزان پیرامون ثبت و امور شرکت ها پاسخ دهند .

 

 



:: بازدید از این مطلب : 2
انحلال شرکت چیست ؟ شیوه‌ها، راه
vakiel
0 نظر

سقوط تعهدات چیست؟ چه اثری دارد؟ اسباب و موارد سقوط تعهدات کدامند؟


آیا می‌دانید اسباب سقوط تعهدات کدامند؟ سقوط تعهدات به معنای از بین رفتن تعهداتی است که به انجام‌رساندن آن بر عهده شخص قرار گرفته است. در تعهد یک رابطه حقوقی ایجاد شده که با زوال و سقوط آن، این رابطه از بین می‌رود. در ادامه به بررسی اسباب سقوط تعهدات مطابق قانون مدنی می‌پردازیم. برای اطلاع از شرایط صحیح معامله کلیک کنید.

 

سقوط تعهدات

طبق ماده ۲۶۴ قانون مدنی تعهدات به شیوه‌های ذیل زایل می‌گردد:
الف) وفای به عهد
ب) اقاله
پ) ابراء
ت) تبدیل تعهد
ث) تهاتر
ج) مالکیت ما فی‌الذمه


وفای به عهد از اسباب سقوط تعهدات

یکی از شایع‌ترین اسباب سقوط تعهد و وفای به عهد می‌باشد، زیرا به این سبب مورد تعهد به وسیله متعهد انجام شده و اراده طرفین معامله در حقیقت واقع شده است.
ماهیت وفای به عهد در صورتی که مستلزم انتقال مالکیت یا حقی به متعهد‌له باشد، عمل حقوقی یک طرفه یا همان ایقاع است.

اقاله از اسباب سقوط تعهدات

اقاله در لغت به معنای آزاد کردن و یا باز کردن چیزی است ولی در اصطلاح حقوقی اقاله عبارت است از منحل ساختن عقد با تراضی و توافق طرفین معامله.
در ماده ۲۸۳ قانون مدنی گفته شده بعد از معامله طرفین می توانند به تراضی یعنی با رضایت دو یا چند جانبه آنرا اقاله و تفاسخ کنند.

ابراء از اسباب سقوط تعهدات

ابراء در لغت به معنای زدودن و پاک کردن است و در اصطلاح حقوقی به معنای پاک کردن و زایل کردن دین از ذمه مدیون است.
ابراء یک عمل حقوقی یک جانبه است که تنها با اراده طلبکار واقع می‌شود، به همین دلیل نه تنها نیازی به توافق اراده بدهکار نیست بلکه حتی در صورتی که او نیز مخالفت هم بکند محقق خواهد شد.
طبق ماده ۲۸۹ قانون مدنی ابراء عبارت از این است که دائن از حق خود به اختیار صرف‌نظر نماید.

تبدیل تعهد از اسباب سقوط تعهدات

تبدیل تعهد به معنای این است که تعهدی جایگزین تعهد دیگر شود و تعهد سابق از میان برود.
طبق ماده ۲۹۲ قانون مدنی تبدیل تعهد در موارد ذیل حاصل می‌شود:
۱ – وقتی که متعهد و متعهدله به تبدیل تعهد اصلی به تعهد جدیدی که قائم‌ مقام آن می‌شود به هر طریقی تراضی نمایند در این صورت متعهد نسبت به تعهد اصلی بری می‌شود.
۲ – وقتی که شخص ثالثی با رضایت متعهدله قبول کند که دین متعهد را ادا نماید.
۳ – وقتی که متعهدله ما فی‌الذمه متعهد را به کس دیگری منتقل نماید.

اقسام تبدیل تعهد

با توجه به ماده ۲۹۲ قانون مدنی می‌توان گفت که تبدیل تعهد دارای سه قسم زیر است:
۱ – تبدیل تعهد از طریق تبدیل دین.
۲ – تبدیل تعهد از طریق تبدیل مدیون.
۳ – تبدیل تعهد از طریق تبدیل دائن (متعهد‌له )

تهاتر از اسباب سقوط تعهدات

طبق ماده ۲۹۴ قانون مدنی وقتی دو نفر به هم مدیون باشند یعنی هم طلبکار هم بدهکار هم باشند بین دیون آن‌ها به طریقی که در موارد ذیل مقرر است تهاتر واقع می‌شود.
تهاتر به سه دسته قهری، قراردادی و قضایی رخ می‌دهد.
تهاتر قهری
تهاتر قهری یعنی از بین رفتن دو دین یا دو مجموع دیونی که دو شخص در برابر یکدیگر به عهده دارند تا قدر امکان مثلا یکی از دیون کاملا صاف شود.
تهاتر قراردادی
این نوع تهاتر با دخالت اراده طرفین واقع می‌شود.
تهاتر قضایی
این تهاتر هنگامی رخ می‌دهد که یکی از دو دین مورد تردید و اختلاف باشد. در این صورت دادگاه نسبت به دین مشکوک رسیدگی‌های لازم را انجام داده و در صورت احراز آن، رای به وقوع تهاتر می‌دهد.

مالکیت ما فی‌الذمه

مالکیت ما فی‌الذمه به این معناست که بر اثر فوت یکی از دو شخص که بین ایشان رابطه تعهد وجود دارد، دین یا طلب وی به علت ارث یا وصیت به فرد باقی‌مانده انتقال پیدا کند یا این که طلبی به اراده طلبکار به بدهکار منتقل شود.
برای مثال فوت، منشاء قهری مالکیت ما فی‌الذمه می‌باشد که در نتیجه موجب سقوط تعهداتی و دیونی است که بین وارث و مورث وجود دارد.
نکته: تلف مورد تعهد را هم می‌توان یکی از اسباب سقوط تعهد دانست.

برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص سقوط تهدات، به کانال تلگرام حقوقی وکیل دات کام مراجعه نمایید . کارشناسان مرکز مشاوره حقوقی وکیل دات کام نیز آماده اند تا با ارائه خدماتی در زمینه مشاوره حقوقی تلفنی وکیل دات کام به سوالات شما عزیزان پیرامون سقوط تهدات پاسخ دهند .

 

 


:: بازدید از این مطلب : 0
سقوط تعهدات چیست؟ چه اثری دارد؟
vakiel
0 نظر

حضانت فرزند و سلب آن چه شرایطی دارد؟ همه چیز در خصوص حضانت


آیا می‌دانید حضانت فرزند با چه کسی می‌باشد؟ آیا با مصادیق سلب حصانت فرزند آشنا هستید؟ حضانت به معنای نگهداری و تربیت اطفال می‌باشد. یکی از مسائلی که بعد از طلاق و جدایی زن و شوهر از یکدیگر، باعث اختلاف و درگیری‌های شدید می‌شود، موضوع حضانت فرزند یا فرزندان است. در ادامه به بررسی حضانت و موارد سلب حضانت پدر و مادر مطابق قانون مدنی می‌پردازیم. برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد مشاوره طلاق کلیک کنید.

 

معنای حضانت فرزند

حضانت به معنای نگهداری و مراقبت از طفل و برطرف کردن نیاز‌های وی است.

حضانت فرزند

طبق ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است یعنی حضانت فرزند هم حق پدر و مادر و هم تکلیف هر دوی آن‌هاست و هر دو وظیفه دارند طفل را مراقبت نمایند.
هر انسانی طبق قانون می‌تواند از حقی که دارد صرف‌نظر کند اما حضانت از فرزند علاوه بر اینکه یک حق به حساب می‌آید، یک تکلیف هم هست به همین دلیل نمی‌توان آن را قبول نکرد.
اما گاهی اوقات قانون‌گذار برای حفظ مصلحت فرزند، حق حضانت وی را از والدین را سلب می‌کند. در ادامه با این موارد آشنا خواهیم شد.

حق تقدم پدر و مادر در برابر یکدیگر

طبق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی می‌کنند، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن اولویت با پدر است.

توصیه می‌کنیم برای آگاهی از تفاوت حضانت پسر و دختر مقاله مربوطه را مطالعه نمایید.
در تبصره این ماده گفته شده که بعد از هفت سالگی در صورت حدوث اختلاف، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه است. برای مثال ممکن است دادگاه اینگونه تشخیص دهد که اگر حضانت فرزند با پدر باشد ممکن است برای فرزند مشکلاتی ایجاد کند یعنی به مصلحت طفل نباشد که با پدر خود زندگی کند، بنابراین دادگاه حکم می‌دهد که فرزند همچنان با مادر خود زندگی کند.
البته اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با اوست مبتلا به جنون شود یا به دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود.

حضانت در صورت فوت یکی از ابوین

در ماده ۱۱۷۱ قانون مدنی آمده است که در صورت فوت یکی از ابوین حضانت طفل با والدی است که زنده باشد، هرچند متوفی پدر طفل باشد و برای او قیم معین نموده باشد باز هم تقدم حضانت با مادر است و نه قیم.

الزام به حضانت

هیچ یک از ابوین نمی‌توانند در مدتی که حضانت طفل وظیفه آن‌هاست از نگاهداری و حضانت او سر باز زند. در صورت امتناع یکی از ابوین از حضانت طفل حاکم موظف است، به تقاضای والد دیگر یا تقاضای قیم یا یکی از اقربا و یا به تقاضای مدعی‌العموم حضانت طفل را به هر یک از ابوین که عهده‌دار حضانت است الزام کند و در صورتی که الزام ممکن یا موثر نباشد حضانت را به خرج پدر و هر گاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تأمین کند.

سلب حضانت

طبق ماده 1173 قانون مدنی هرگاه بیم آن رود که کودک در اثر بی‌توجهی و عدم مراقبت و انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت کفالت و حضانت وی است سلامت جسمانی و روانی‌اش به خطر بیفتد، والد دیگر یا قیم یا رئیس حوزه قضایی می‌تواند از دادگاه تقاضا کند تصمیمی به مصلحت کودک طبق موازین قانونی بگیرد.

موارد ذیل از مصادیق آزار و اذیت کودک به واسطه اعمال زیان‌بار والدی که عهده‌دار حضانت است می‌باشد:
۱ – والد معتاد به الکل، مواد مخدر و قمار باشد.
۲ – به فساد اخلاقی و فحشاء شهرت داشته باشد و همگان وی را به بد‌نامی بشناسند.
۳ – والد مبتلا به بیماری‌های روانی باشد که تشخیص این امر با پزشکی قانونی است.
۴ – والد از طفل سوء‌استفاده نماید برای مثال کودک را اجبار به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشاء، تکدی‌‌گری و قاچاق بکند.
۵ – والد اقدام به ضرب و جرح خارج از حد تأدیب و عرف نماید و به کودک آسیب بزند و این کار را تکرار کند.



برای کسب اطلاعات تکمیلی مقاله موانع حضانت از فرزند را مطالعه فرمایید.

برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص حضانت فرزند، به کانال تلگرام حقوقی وکیل دات کام مراجعه نمایید . کارشناسان مرکز مشاوره حقوقی وکیل دات کام نیز آماده اند تا با ارائه خدماتی در زمینه مشاوره حقوقی تلفنی وکیل دات کام به سوالات شما عزیزان پیرامون حضانت فرزند پاسخ دهند .

 



:: بازدید از این مطلب : 4
حضانت فرزند و سلب آن چه شرایطی د
vakiel
0 نظر

بغی چیست؟ ارکان این جرم کدامند و بغی چه تفاوتی با محاربه و افساد فی الارض دارد


یکی از جرایم علیه امنیت و آسایش مردم، بغی می‌باشد. در جرم بغی مرتکبین برای براندازی حکومت اقدام می‌کنند. یعنی در برابر حکومت اسلامی، قیام مسلحانه می‌کنند. بنابراین جرم بغی، اقدامی علیه موجودیت حکومت و حاکمیت می‌باشد. در ادامه به بررسی جرم بغی و عناصر قانونی، مادی و روانی آن می‌پردازیم.

 

عنصر قانونی

عنصر قانونی به این معناست که یک جای قانون آمده باشد که این فعل جرم محسوب‌شده و برای آن مجازات تعیین شده است.
طبق ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی، گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران، قیام مسلحانه کند باغی محسوب می‌شود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به مجازات اعدام محکوم می‌گردند.
همچنین طبق ماده ۲۸۸ قانون مجازات اسلامی هرگاه اعضای گروه باغی، قبل از درگیری و استفاده از سلاح، دستگیر شوند، چنانچه سازمان و مرکزیت آن گروه وجود داشته باشد به حبس تعزیری درجه سه و در صورتی که سازمان و مرکزیت آن از بین رفته باشد به حبس تعزیری درجه پنج محکوم می‌شوند.

عنصر مادی

عنصر مادی به سه دسته فاعل، فعل مرتکب و نتیجه تقسیم می‌شود.

فاعل

طبق ماده قانونی، هرکسی می‌تواند فاعل این جرم قرار بگیرد زیرا فاعل دارای ویژگی خاصی نیست.
فاعلین باید بیش از سه نفر و به صورت گروهی باشند، یعنی باید مرکزیت داشته باشند و دارای فرمانده باشند. به زبان ساده مرتکب این جرم عبارت است از گروه یا جمعیتی که تشکیل شده‌اند برای اقدام به قیام مسلحانه در برابر حکومت اسلامی.
وجود مرکزیت به معنای این است که الزاما گروهی منسجم و دارای ریاست باشند که سلسله مراتب در آن رعایت می‌شود.
در ماده حداقل اعضا مشخص نشده است ولی حقوق‌دانان چنین استدلال نموده‌اند که هرجا قانون‌گذار از لفظ گروه استفاده کرده است نظر به تعداد اعضای سه نفر یا بیشتر دارد.


فعل مرتکب

باید به صورت قیام مسلحانه انجام پذیرد و صرف دست بردن به سلاح کفایت می‌کند، یعنی حتما نباید از سلاح استفاده شود. اما طبق ماده اگر از سلاح استفاده کنند به مجازات اعدام محکوم می‌شوند.

عنصر نتیجه

بغی یک جرم مطلق بوده و حتما لازم نیست که نتیجه محقق شود، بنابراین صرف دست بردن به سلاح کفایت می‌کند و ما دنبال نتیجه در این جرم نیستیم.

عنصر روانی

عنصر روانی از دو قسمت سوء‌نیت عام و سوءنیت خاص تشکیل می‌شود.
سوءنیت عام در این جرم دست بردن به سلاح در برابر اساس جمهوری اسلامی می‌باشد و این جرم فاقد سوء‌نیت خاص است زیرا این جرم، یک جرم مطلق می‌باشد. سوء‌نیت خاص یعنی جرم متوجه فرد مشخصی باشد. در جرم بغی چون جرم علیه حکومت اتفاق می‌افتد صرف عمد در کشیدن سلاح برای تحقق جرم کفایت می‌کند.
نکته: اگر شخصی برای مقابله با نظام و به قصد براندازی حکومت و دولت در مجلس بمب‌گذاری کند و در ادامه این عمل صدها نفر جان خود را از دست بدهند، این عمل از حیث قیام مسلحانه در برابر حکومت، بغی محسوب‌شده و از جهت سلاح کشیدن و استفاده از آن محارب و از جهت تاثیر گستره علیه امنیت، افساد فی الارض محسوب می‌شود.

جرم بغی در قیاس با سایر جرایم مشابه

برای جلوگیری از فهم اشتباه بغی در قیاس با جرایم مشابه به مقایسه مختصر آنان می‌پردازیم.

جرم بغی و محاربه

جرم محاربه سلاح‌کشیدن به قصد تعرض به جان، مال یا ناموس مردم و ارعاب آن‌هاست که موجب نا‌امنی می‌شود. اما همانطور که در بغی دیدیم این جرم با قصد مقابله مسلحانه با حکومت تحقق می‌یابد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد محاربه کلیک کنید.

مجازات محارب اعدام، صلب، نفی بلد، قطع دست راست و پای چپ است در حالیکه بغی مجازات اعدام در پی دارد.

جرم بغی و افساد فی الارض

جرم افساد فی الارض مصادیق متعدد را در بر می‌گیرد.

مصادیق افساد فی الارض:

  1. جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد
  2.  جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور
  3. اخلال در نظام اقتصادی کشور
  4. احراق و تخریب
  5.  پخش مواد سمی و میکروبی خطرناک
  6. دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آن.

این جرایم در صورتی تحت عنوان مفسد فی الارض قرار می‌گیرد که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، نا‌امنی، یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی گردد یا سبب اشاعه گسترده فحشا شود. مجازات افساد فی الارض همانند بغی اعدام است. 

برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص بغی، به کانال تلگرام حقوقی وکیل دات کام مراجعه نمایید . کارشناسان مرکز مشاوره حقوقی وکیل دات کام نیز آماده اند تا با ارائه خدماتی در زمینه مشاوره حقوقی تلفنی وکیل دات کام به سوالات شما عزیزان پیرامون بغی پاسخ دهند .

 

 


:: بازدید از این مطلب : 0
بغی چیست؟ ارکان این جرم کدامند و
vakiel
0 نظر